به ما گفتند باید بازی کنید..
گفتیم با کی؟؟
گفتند با دنیا
تا خواستیم بپرسیم بازی چی؟؟
سوت آغاز بازی رو زدن. فقط فهمیدم ...*خدا* تو تیم ماست.
بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما گل میزد ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم امتیازها برابر بود.
تو همین فکر بودم که خدا زد به پشتم خندید و گفت:
نگران نباش تو وقت اضافه می بریم حالا بازی کن! گفتم چطوری؟
بازم خندید و گفت:
خیلی ساده فقط پاس بده به من
باقیش با من!
پس الهی به امید تو